ياسمين و مادرجون تو يك روز آفتابي پائيزي
اين عكسها مال اون موقع هست كه خالجون اينا و بابابزرگ رفته بودن مشهد ...
نویسنده :
فرشته
10:01
11ماهگیت مبارک عزيزم
امروز دوشنبه ٢٧/٩/٩١ و الان ساعت ١:٢٠ بعدازظهره، ١١ ماه قبل همین لحظات بود که تو قدم به این دنیا گذاشتی و به زندگی ما رنگ و بوی دیگه ای دادی. از کارهای ١١ ماهگيت بگم كه كلي شيرين كاري ميكني: دستاتو ميذاري جلوي دهنت و صدا در مياري، هر كي سرفه كنه تو هم پشت سرش الكي سرفه ميكني، از پنج شنبه تا حالا لابلاي حرفات ماما هم ميگي، بيسكوئيت مادر رو ريز ريز گاز ميزني و ميخوري، تمام مدت هم دستاتو به مبل ميگيري و راه ميري بخاطر همين جنب و جوشت، گوشت تنت آب شده عزيزكم. بازي بده و بگير رو هم خيلي دوست داري و تا يه چيز رو بهمون ميدي واسه خودت دست ميزني،
نویسنده :
فرشته
13:20
اولين باي باي ياسمين
تقريبا 4-3 هفته پيش وقتي كه پرستارت داشت ميرفت گفت باي باي تو هم دستتو بلند كردي و خيلي ناز گفتي باباي، ولي بعدش هرچي ما بهت مي گفتيم بگو باي باي اصلا انگار نه انگار، كلي هم پيش خالجون اينا ضايع شديم رفت ولي ديشب ديگه بخدا واقعا واقعا باي باي كردي، تا بهت ميگفتم: ياسمين باي باي تو هم سريع دستاتو مياوردي بالا و باي باي ميكردي بعد خودت با تعجب دستتو نگاه ميكردي وقتي هم هيجان زده ميشدي دو تا دستاتو باهم بالا مياوردي و دهنتو باز ميكردي و باي باي ميكردي واي كه چقدر ناز ميشدي فدات بشم عكسهاي مربوطه بعدا گذاشته ميشود. كلي عكس هست كه وقت نكردم بريزم روي CD ...
نویسنده :
فرشته
14:00
شيطون بلاي مامان
سلام ياسمين شيطون بلا اين آخر هفته تعطيلات زياد داشتيم و من و تو 4 روز باهم بوديم... تاسوعا و عاشورا بود و عزاداري امام حسين(ع) ولي بخاطر سرما هيچ جا نرفتيم، 2 سالي هست كه روزهاي محرم بيرون نميرم پارسال بخاطر بارداري امسال هم بخاطر تو. انشاءا.. سال ديگه باهم ميريم عزيزم. مامان بزرگ هم جمعه رفت شيراز خونه دايي جون، ديشب زنگ زد كه فقط با تو صحبت كنه آخه دلش برات خيلي تنگ شده ... از شيطنتهات بگم كه خيلي زياد شده، هرجا نشستم يا هرجا ميرم تعقيبم ميكني و خودتو ميچسبوني بهم حتي غذا هم نميتونم بخورم شايد بخاطر اينه كه صبحها ميرم اداره و پيشت نيستم. پريشب ياد گرفتي كه دستتو بذاري روي دهنت و صدا دربياري، وقتي هم...
نویسنده :
فرشته
13:48
شعرهاي كودكانه
شعرهايي كه دوست داري و با شنيدنشون آروم ميشي البته شعرهاي دوران بچگي خودمونه ***يه توپ دارم قلقليه* سرخ و سفيد و آبيه*من اين توپو نداشتم*مشقهامو خوب نوشتم*بابام به من عيدي داد*يه توپ قلقلي داد ***تاب تاب عباسي * خدا منو نندازي*اگه ميخواي بندازي* بغل مامانم بندازي ***كوچولو ام كوچولو*صورتم مثل هلو*قدوبالام كوتاهه ....مامان خوبي دارم*خيلي دوسش ميدارم*.... ***خرگوش من چه نازه*گوشاش خيلي درازه*ميخوره برگ كاهو*ميپره مثل آهو ***عروسك خوشگل من قرمز پوشيده...
نویسنده :
فرشته
13:11