اين روزهاي ياسمين در 23 ماهگي

2 هفته ي ديگه تولد 2 سالگيته، مدتيه كه وبلاگتو آپ نكردم، توي اين مدت اتفاقاتي افتاد كه مهمترينش مريضيت بود كه دقيقا روز تولد 23 ماهگيت (27/9/92) اسهال گرفتي همراه با تب كه باعث شد 2 بار بريم دكتر، دومين بار هم شب يلدا برديمت دكتر چون دوباره تب كردي...بعد از 10 روز بيماري خداروشكر فعلا حالت خوبه از طرفي چون وزن گيريت خوب نبود دكتر شربت مكمل رشد زينك سولفات هم برات تجويز كرد كه هرشب دارم بهت ميدم.

از كارهات بگم:

وقتي ميرم آشپزخونه تو هم مياي و كابينت ها و كشوهارو بررسي ميكني و همه چي رو مي ريزي بهم خصوصا ظرف سيب زميني و پياز رو كه خيلي به ريختن سير و پيازها علاقه داري ولي جالب اينه كه وقتي اونارو ريختي خودت ميري جارو و خاك انداز مياري كه مثلا تميز كني، جديدا هم جاي چاقوهارو ياد گرفتي و در كابينت رو باز ميكني يواشكي دستتو دراز ميكني كه چاقوهارو برداري بعد زيرچشمي منو هم نگاه ميكني و لبخند ميزني منم ميگم: آهاي به چاقو دست نزني خطرناكه ، به ظرف قند هم خيلي علاقه داري قندارو دونه دونه ميگيري و به ظرف شكر انتقال ميدي .

اين مدت كه محرم و صفر بود تا از تلوزيون مراسم عزاداري پخش مي شد تو هم شروع ميكردي به سينه زدن آخ فداي اون دستاي كوچولوت بشم

از بازيهاي موبايل عاشق "تام كت" هستي و بهش ميگي "پيشي"

وقتي هم از تلوزيون تام و جري تماشا ميكني يك قسمت رو برات ضبط كرديم كه ديگه حفظ شدي وقتي دندون تام ميشكنه تو از قبل ميگي " دن شدست" يعني "دندون شكست"

دايره لغات"

ب ba: بده (كار بديه)

ايدا:اينجا

آدخ: قاشق

در: درآوردن

گوش: گوشت

بخ: برق

بخل:بغل

دست:دست

پا:پا

مو:مو

گوش:گوش

شدست:شكست

فوت:فوت

نتس:نترس

تس:ترس

نخ: نميخورم

گل:گل

آينا: آينه

مامانم

باباد

باب: باب اسفنجي

آخا:آقا

هيس:هيس

مصو: منصور

مي: اندي

علي:علي

محم: محمد

مي مي: وقتي جايي گير ميكني ميگي

من من منا: وقتي ميخواي كه عكساتو از كامپيوتر برات بذاريم تماشا كني

دنگ:زنگ

داخ:داغ

مسي:مرسي

بو: بو

آخ: آخ

پشه: پشه

ببخشي: ببخشيد

بخو: بخور

هست: هست

نيست:‌نيست

عطسه: عطسه

تام: تيام

دن:زندايي

ماشه: ماساژ

پيسي: pmc