كفش عيد
ديروز رفتيم برات كفش عيد گرفتيم اين هم عكسش
توي مسير برگشت به خونه كفشو پات كردم، اولين بار بودكه توي خيابون خودت راه ميرفتي مثل پرنده اي كه از قفس آزاد شده باشي مي دويدي اينور اونور من هم دنبالت مي دويدم خيلي ذوق كرده بودي، بابايي هم ازت فيلم ميگرفت تا خونه خودت راه رفتي حتي از پله ها هم بابايي دستتو گرفت كه خودت بياي بالا... عزيزم... تا رسيديم خونه نيم ساعت نگذشت كه از خستگي خوابت برد و 3 ساعتي خوابيدي، شب هم ساعت 12 خوابيدي و برخلاف شبهاي گذشته ديگه نصفه شب بيدار نشدي و نق نزدي كه بذاريمت روي پا، فقط 2 بار براي شير بيدار شدي... الهي مامان قربون قدمهات بشه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی