خوردن حلوا براي اولين بار
ديروز عصرونه براي ياسمين جونم حلواي ني ني درست كردم، دستورش رو از يكي از وبلاگهاي ني ني وبلاگ گرفته بودم كه خداروشكر خوشت اومد و چندتا قاشق خوردی.طعمش برات جديد بود و تازگي داشت. ...
نویسنده :
فرشته
9:37
ياسمين در 4 ماهگي
اين لباسو تازه برات خريده بوديم كه وقتي پوشيدی داری خودتو نگاه ميكنی گلم ...
نویسنده :
فرشته
13:06
ياسمين و دوستش شيرخان
ياسمين تو خونه ي بابابزرگ
كوالا كوچولوي مامان
چند وقته كه ياسمين مامانی عادت كردی قبل از خواب حتما شير بخوری و بخوابی، قبلا روي پام با لالايي ميخوابيدی اما حالا نه...جديدا هم وقتي شير ميخوری خودتو مثل كوالا ميچسبونی به من و ميخوابی من هم حتما بايد دستهامو بهت بدم بگيری تا خيالت راحت بشه و بخوابی (توضيح اينكه ياسمين عادت داره دراز كشيده شير بخوره)...يه عادتي هم كه از 4 ماهگي داری اينه كه پاهاتو حتما بايد روي پاهام بذاری تا شير خوردن بهت بچسبه...فدات بشم ماماني با این عادتای نی نی گولانه ...
نویسنده :
فرشته
10:00
سفر كوچولوي آخر هفته
هميشه آخر هفته ها ما يه سفر كوچولو به خونه بابابزرگ و مامان بزرگ داريم... خاطرات تصويري سفر كوچيكمون رو بعدا ميذارم آخه بابايي ياسمين فرصت نكرد عكسهاي دوربين رو خالي كنه ...
نویسنده :
فرشته
9:05
اولين چهار دست و پا
بعد از چند روز تلاش بالاخره ديروز ياسمينم چهار دست و پا رفتی. واي كه خودت چقدر ذوق كردی...اولش يه كم كجكي ميرفتی ولي زود خوب شدی حالا هر جا ما ميريم ميفتی دنبالمون و ميخوای بيای الهي قربونت برم ....مامانيش فداش بشه ...
نویسنده :
فرشته
9:27
شيرين كاري جديد
اين روزها داری تلاش ميكنی كه چهاردست و پا بری ولي يك قدم ميگيری و بعد روي شكم مي خوابی، پريشب همينطور كه داشتی تلاش ميكردی، از حالت سينه خيز برگشتی و نشستی بعد خودت كلي ذوق كردی و براي خودت دست زدی. اين يكي دو روزه هم هروقت آهنگهاي شاد ميشنوی شروع ميكنی به دست زدن ...من و بابایی هم كلي ذوق ميكنيم و تشويقت ميكنيم ...
نویسنده :
فرشته
14:09