از شیر گرفتن آنیتا
از یک ماه قبل شروع کردم به از شیر گرفتن آنیتا به روش تدریجی، اول یک وعده یک وعده از شیر روز رو کم کردم و هر وعده رو که حذف می کردم 2تا3 روز صبر می کردم و بعد وعده بعدی، از اداره که برمی گشتم خونه براش خوراکی می خریدم تا سرگرم بشه یا اگه هوا خوب بود با هم می رفتیم حیاط، یه روز با هم رفتیم از انباری موتور یاسمین رو آوردیم یه روز دیگه با هم رفتیم و تاب رو از انباری آوردیم و با هم بستیم تا سرگرم بشه، ولی خب خیلی سخت بود که به این زودی فراموش کنه یا سراغ شیرو نگیره که بعضی وقتها مجبور می شدم خارج از برنامه بهش شیر بدم... البته شیر شب همچنان پابرجا بود. این داستان یک ماهی طول کشید تا یکشنبه هفته قبل 19 آبان، شیر شب رو هم کاملا قطع کردم سه شب تمام قبل از خواب شدید گریه کرد و نیمه های شب با گریه از خواب بیدار می شد ولی کم کم عادت کرد. الان که یک هفته گذشته هنوز فراموش نکرده و گاهی سراغشو می گیره و خودش میگه: کثیبه (کثیفه) و شبها هم اگه چیزی باعث نشه که لج کنه یک ساعتی روی پام با گوشی بازی میکنه و کم کم می خوابه... یک ماه تمام برای از شیر گرفتن آنیتا خیلی استرس داشتم که خداروشکر این مرحله هم گذشت ولی خودم این یه هفته اخیر خیلی درد هم کشیدم بهرحال از مصائب مادر بودنه... من همیشه با خودم می گم توی زندگی هر کسی یک موجود باید مثل مادر وجود داشته باشه... دیروز که صبحانه یاسمین رو بهش دادم لقمه مدرسه ش رو آماده کردم ولی بعد از اومدن سرویسش متوجه شدم که لقمه ش رو جا گذاشته، قبل رفتن به اداره لقمه رو براش بردم مدرسه که چقدر هم یاسمین از دیدنم ذوق کرد عصری وقتی داشتم این موضوع رو برای مامانم تلفنی تعریف میکردم، مامانم گفت: مادر حاضره خودش غذا نخوره ولی بچه ش گرسنه نمونه.... خدا همه مامانهای نازنین رو حفظ کنه برای بچه هاشون