اولین پنجشنبه مهرماه
امروز بهت قول دادم که تا زمانیکه مدرسه میری هرسال اولین پنجشنبه مهر، ببرمتون گردش تا برات خاطره خوشی بجا بمونه... امروز اولین پنجشنبه مهر بود و خداروشکر هوا هم آفتابی و عالی، بعد صبحانه حاضر شدیم و با هم رفتیم ددر، اول رفتیم فروشگاه رفاه و یسری خرت و پرت خریدیم بعد رفتیم فضای سبز محوطه شهرداری و اونجا چندتایی عکس هم انداختیم و آخرش هم رفتیم پیتزا گرفتیم تا ببریم خونه بخوریم ، از همون مدل پیتزاهایی که تو دوست داری، به آنیتا هم حسابی خوش گذشت و بعد یک هفته توی خونه موندن هوایی عوض کرد...
پی نوشت: جمعه هم از بابا خواستی که تورو ببره قصر بادی، عصر بعد از نوشتن تکالیفت همگی با هم آماده شدیم و رفتیم پارک که اونجا هم کلی بازی کردی، آنیتا هم کلی بازی کرد و تخلیه انرژی شد. بعدش رفتیم فروشگاه و با پولی که خاله جون حوا به مناسبت شروع مدرسه بهت داد برای خودت اسباب بازی (دومینو) خریدی، برای آنیتا هم یه پرنده کوکی خریدیم که آنیتا بهش میگه "اردک"، بعدش بابا پیشنهاد داد که برای شام بریم اکبرجوجه اولش دودل بودیم که غذا رو بگیریم و ببریم خونه بخوریم یا همونجا بخوریم که من گفتم همونجا بخوریم. اگر آنیتا اذیت کرد یه کاریش می کنیم بهرحال باید عادت کنه... خلاصه شام هم بیرون خوردیم و آنیتا هم شیطنت های همیشگی خودش رو داشت...