ياسمين جانياسمين جان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

روزانه هاي ياسمين

بهمن ماه پنج سالگی

1395/11/13 9:32
نویسنده : فرشته
251 بازدید
اشتراک گذاری

انتهای سال 95 یه خاطره تلخ از خودش برامون بجا گذاشت و اون هم فوت بهترین و مهربونترین داییم بود...از دست دادن عزیز خیلی سخته، انشالا سالی که پیش رو داریم برای هممون سال خوشی باشه... الهی آمین

درک مردن هنوز برای یاسمینم سخته .... عزیزدل مامان برات توضیح دادم که داییم رفته پیش خدا ولی تو ازم میپرسیدی که چرا گریه می کنم و من در جواب می گفتم که چشمام آشغال رفته و تو تمام مدت سعی می کردی که با دستمال آشغال رو از چشمام در بیاری...یا وقتی بهت گفتم دایی رفته پیش خدا می گفتی: حالا که دایی خونه نیست ما چرا می ریم خونشون، به دایی می گفتی شربت می خورد حالش خوب می شد و نمی رفت پیش خدا...خلاصه نمی دونم هنوز خاطرات هفته اخیر تو ذهنت هست یا نه چون دیگه سوال نمی پرسی...

این هفته برات چندتا کتاب جدید خریدم که خیلی دوستشون داشتی، چند تا از کتابها هم تاشو بودن که چون اولین بار بود می دیدیشون خوشت اومد. پریشب هم برای اولین بار پازلت رو بدون کمک من خودت چیدی و کلی هم ذوق کردی.

دیشب داشتیم با هم کلمه بازی می کردیم...من یه حرف می گفتم و ازت میخواستم تو باهاش یه کلمه بگی که اولش اون حرف باشه بهت گفتم حرف "د" گفتی:"د" مثل "دست"  گفتم: خب بازم مثال بزن گفتی: خب اون یکی دست ... وای خدا که از این مثالت چقدر خنده ام گرفت عزیزدلممحبت

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)