.... خوابه تو هم بخواب
از وقتي كه ديگه شبها قبل از خواب شير نميخوري خوابيدنت شده مكافات، خوابت مياد ولي بزور ميخواي بيدار بموني و شيطوني كني، بهانه هاي مختلف مياري مثلا ميگي "بابايي پا" يعني بابايي بذارتت روي پاش ولي من كه ميدونم اين بهانه اته و نميخواي بخوابي يا ميگي " آب"، ديشب به هر طريقي كه بود بعد از اينكه شيطونيهاتو كردي و بهانه هات تموم شد گذاشتمت روي پاهام كه بخوابي به بابايي هم گفتم كه بخوابه تا تو خيالت راحت بشه و بخوابي ولي شروع كردي به بهانه جديد آوردن و با ناراحتي گفتي "بابايي" گفتم: خوابه گفتي: "من" گفتم: تو هم بخواب
"حبا" (منظورت خالجون حواست) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"ماموش" (منظورت مامان بزرگه) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"باباش" (منظورت بابا بزرگه) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"دي" (منظورت دايجونه) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"محمد (پسردايي) -خوابه - "من" - تو هم بخواب
عيي (منظورت علي پسرداييه) - خوابه - "من" - تو هم بخواب
"ني ني" (منظورت محمدمهدي پسرعموته) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"گوگوش" (اين كه معلومه خواننده مورد علاقته) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
"پيشي" (منظورت تام كت توي موبايله) -خوابه - "من" – تو هم بخواب
اين مكالمه بين من و ياسمينم تا چند دقيقه اي همينطور تكرار شد كه بالاخره خسته شدي و خوابيدي