كارها و سرگرميهاي ياسمين نازنينم
يه مدته که ياد گرفتی به پشت دراز بكشی و محكم دو تا پاهاتو بكوبی زمين، وقتي هم بهت ميگم نكن مامان پاهات درد ميگيره ميخندی، ديشب زير پاهات که بالش گذاشتم غلت ميزدی ميومدی كنارتر تا پاهاتو روي فرش بكوبی، انگار اين پا كوبيدن برات شده يه بازي سرگرم كننده...
وقتي سرفه ميكنی معمولا دو تاي اولش واقعيه و مابقي الكي و از قصد اداي سرفه كردن در مياری...
از شعر "يه روز يه آقا خرگوشه" خيلي خوشت مياد، وقتي برات ميخونم ميخندی حتي اگه وسط گريه باشی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی