دو تا لغت جديد
دو تا لغت جديد كه 4-3 روزه ياد گرفتي: حم: حموم آ: آب
نویسنده :
فرشته
18:40
روز دختر مبارك
عزیزم امروز روز توست، امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته های زندگیت برسی ...دختر گلم روزت مبارك دختری نباش که به مردی نیاز داره دختری باش که مردی به اون نیاز داره و این دو باهم خیلی متفاوتند . . . لبخند زيباي خدا روزت مبارك دختران فرشتگانی هستند از آسمان برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان این روز بر دختران دیروز و مادران امروز هم مبارک . . . ...
نویسنده :
فرشته
18:21
لباسهاي جديد
اين لباسهارو با پولايي كه مامان بزرگ (مامان ماماني)هر هفته بهت ميداد خريدم البته يه مقداريش رو هم ماماني خرج كرد اين كفش و بلوز و شلوارك رو مادربزرگ (مامان بابا) برات گرفت اين توپك رو هم پنج شنبه گذشته (31مرداد) كه رفتيم فريدونكنار از بازارش برات گرفتيم ...
نویسنده :
فرشته
17:47
پرشيا
پنج شنبه دايجون اينا رفتن و ما هم براي ناهار رفتيم خونه مادربزرگ (مامان بابا) اينجا مياي عاشق بازي با ميوه هاي تزييني يخچال هستي عصر هم با هم رفتيم پرشيا تا سرسره بازي كني ...
نویسنده :
فرشته
17:47
بعد از حموم و سشوار موهاي دخملي
دد
موتورسواري
آخر هفته گذشته
چهارشنبه هفته پيش بخاطر اومدن دايجون اينا مرخصي گرفتم تا بيشتر با هم باشيم، روز سه شنبه به سمت خونه بابابزرگ اينا رفتيم اما قبلش همه باهم براي شام خونه خاله بزرگ ماماني دعوت بوديم كه قبل از رفتن به خونه بابابزرگ اينا اول رفتيم اونجا، ما اول رسيديم و حدود يك ساعت بعد از ما بابايزرگ اينا اومدن، ما هم از فرصت استفاده كرديم و رفتيم دور و اطراف گشتيم و به تكيه اي كه مامان بزرگ و بابابزرگ ماماني اونجا خاك هستند رفتيم و فاتحه خونديم و زيارت كرديم. تو هم از ما ياد گرفتي و ميرفتي كنار سرقبرها دستتو ميذاشتي و انگار داري فاتحه ميدي... ...
نویسنده :
فرشته
17:23
وقتي بابا رانندگي ميكنه
توي ماشين كه ميشيني آروم و قرار نداري فقط در حال ورجه وورجه اي اينجا روي تشكت توي ماشين دراز كشيدي و خودتو زدي به اون راه يعني اصلا منو نميبيني من هم چند دقيقه خيره نگات كردم و تو هم خنده ات گرفت اي بلا ...
نویسنده :
فرشته
16:57