ياسمين جانياسمين جان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

روزانه هاي ياسمين

هوش چين

يكي ديگه از بازيهاي آموزشي كه تازگي ها برات شروع كردم بازي هوش چين (ميوه ها) هستش كه عيد از دنياي كودك و نوجوان بابلسر برات گرفته بوديم و چون اون موقع برات زود بود ( آخه سن مناسب براي اين بازي از 18 ماهگيه) گذاشته بودم كنار... سعي كردم 2 تا 2تا ميوه بهت ياد بدم كه تا امروز موز و گلابي رو ياد گرفتي، جالبه به موز ميگي "مو" اما گلابي برات سخته و چيزي نميگي پي نوشت: از ديروز (يكشنبه 27/5/92) به گلابي ميگي "بي" ...
26 مرداد 1392

بابا بابا

ديشب بالاخره گفتي "بابا" از بس به بابا گفتي "مامان" بابايي ديگه نااميد شده بود وقتي صداش ميزدي "مامان" بابا هم جواب مي داد اما ديشب يهو گفتي "بابا" "بابا"
23 مرداد 1392

اميرمحمد و عموپورنگ و گاگنوم استايل

از برنامه هاي عموپورنگ و اميرمحمد خيلي خوشت مياد، ما هم ترانه هاشونو برات ضبط كرديم بخصوص از سرود "پيمبر ما محمد" اميرمحمد خيلي خوشت مياد و وقتي اين سرودو برات ميذاريم ميخكوب ميشي و زيرلب آهنگ رو زمزمه ميكني و "م م" ميگي يعني همون "محمد"   از آهنگهاي گاگنوم استايل و جنتلمن هم خيلي خوشت مياد اينجا هم بعد از شنيدن آهنگها خسته شدي و رفتي سراغ ضبط   ...
23 مرداد 1392

بازي جديد عروسك كو؟

اين بازي رو ديروز از تو سايت خلاقيت كودك گرفتم و وقتي اومدم خونه با هم بازي كرديم البته فعلا هنوز نميتوني تشخيص بدي كه عروسك زير كدوم ليوانه چون فكر ميكني كه بايد همه ليوانهارو بلند كني بعد ليوانهارو ميذاري توي هم اصلا مدل بازي رو عوض ميكني اينجا بجاي اينكه بازي كني عروسكتو گذاشتي توي دهنت و اصلا يادت رفت كه ما داشتيم چه بازي ميكرديم         ...
23 مرداد 1392

اسباب بازي هاي جديد

 اين اسباب بازيهارو بابايي پريشب برات خريد مباركه عزيزم البته سر اين عروسكه هم خواستي همون بلايي كه سر اون عروسك قبلي درآوردي بياري كه نشد چون دست و پاي اين عروسكه واقعا محكمه و در نمياد ولي همون روز اول چرخ كالسكه ات رو شكوندي كه برات گذاشتم توي كمد تا وقتي بزرگتر شدي باهاش بازي كني ياسمينم ...
23 مرداد 1392

آلبوم ياسي

از وقتي كه به دنيا اومدي تا الان فكر كنم چندين هزار عكس ازت انداختيم ولي گلچيني از اونارو چاپ كردم كه 3 تا آلبوم شده 2 تاش آلبوم بزرگ و 1 كوچيك... آلبوم بزرگهارو كه اصلا به دستت نميدم چون خرابشون ميكني ولي آلبوم كوچيكه رو بهت ميدم كه نگاه كني و تو خيلي دوستش داري هي ورق ميزني و روزي 1000 بار عكساشو نگاه ميكني، هربار هم كه آلبوم رو باز ميكني انگار اولين باره كه داري عكسهارو مي بيني كلي ذوق زده مي شي اينجا هم كه طي يك حركت انتحاري از تماشا كردن آلبوم خسته شدي و پرتش كردي اون طرف  ...
23 مرداد 1392

كتاب هاي تربيت كودك

اين كتابهارو تقريبا يه ماه قبل، از چندتا كتابفروش سيار كه اومده بودن اداره خريدم. خيلي دوست دارم تمام و كمال بخونمشون ولي چون وقتي برميگردم خونه شما اصلا وقت سرخاروندن بهم نميدي وقتي كه شبها ميخوابي چند صفحه اي ميخونم البته شبهايي كه خسته نيستم و خوابم نمياد. ...
23 مرداد 1392

كارگاه مجازي پرورش خلاقيت

داشتم تو سايت كارگاه مجازي پرورش خلاقيت ميگشتم كه به اين مقاله برخوردم گفتم بد نيست توي وبلاگت بذارم:   بازی برای کودکان یک تا دو سال   عقیده من اینست که کودکان از طریق بازی می آموزند. بازی تنها راه آموختن و کشف محیط اطراف می باشد. و هیچ بازی وجود ندارد که کودک از طریق آن اطلاعات زیادی بدست نیاورد.       پرو خالی کردن کودکان پرو خالی کردن ظرف را بسیاردوست دارند.سعی کنید برای کودک امکان پرو خالی کردن ظرف را بوجود بیاورد. قوطی ها و جعبه های خالی ابزار مناسبی برای این بازی می باشند. می توانید جعبه ها را شکلات و اسباب بازیهای کوچک پرکرده و در اختیار کودک قرار دهید.     &n...
22 مرداد 1392

دريا دريا

روز شنبه بعد از اون سرماخوردگي و بيحالي و تبهاي شديدي كه داشتي يكم حالت بهتر شد با هم رفتيم دريا، چقدر دوست داشتي و كلي دويدي كه آخرش چندتا عطسه هم زدي و ما هم ترسيديم و برگشتيم خونه مادربزرگ (مامان بابايي)، بعد از برگشتن به خونه بازم لج كردي كه بريم "دد" ولي بزور بردمت تو اتاق و خوابوندمت طبق معمول 3-2 ساعتي خوابيدي وقتي بيدار شدي به سمت خونه خودمون حركت كرديم، براي شام هم بابايي مهمونمون كرد به اكبر جوجه كه آورديم خونه و خورديم (جاتون خالي) اين هم عكسايي كه با پيرهني كه مامان بزرگ بهت عيدي داد گرفتي اولين بار كه دريارو ديده بودي فقط محو تماشاي آب شده بودي و از بغلم تكون نميخوردي ولي اين دفعه حسابي دويدي و شيطوني كردي...
21 مرداد 1392